تاریخچه پیدایش وتکامل عینک
عينك كه اصل آن "آينك" بوده است از اختراعات ايرانيان به شمار مي آيد. پروفسور پوپ (Pop) در كتاب "هنرهاي زيباي ايران" عكس دسته عينكي را چاپ كرده كه مربوط به پيش ازميلاد بوده و در ايرا ن به دست آمده است. در بيمارستان"جندي شاپور " هم يك بخش چشم پزشكي وجود داشت كه به بيماران عينك مي دادند. سپس اعراب كاربرد عينك را از ايرانيان آموختند. هنوز هم متداول ترين روش مورد استف اده در اصلاح عيب انكساري در سراسر جهان، استفاده از عينك است.
از مدارک موجود چنین استنباط می شود که در زمان مصريها، يوناني ها و رومي هاي باستان هيچ گونه وسيله کمک بينايي وجود نداشته است. اين نظریه بر اساس نامه يک فرد رومي که صد سال پيش از ميلاد نوشته شده و در آن تاکيد کرده که او بخاطر سن زيادش و اينکه ديگر نمي تواند مطالعه کند و براي اينکار بايد به بردگانش متکي باشد؛ استعفا مي دهد، تائيد مي گردد. مشهور است که تراژدي نويس رومي (Seneca) سنکا که در سال چهارم پيش از ميلاد مي زيسته است کتابها را با نگاه کردن از طريق يک کره شيشه اي پر آب که باعث بزرگنمايي مي شده مطالعه مي کرده است.
امپراتور رم نرو (Nero ) از يک زمرد که آنرا نزديک چشمش نگه مي داشته است براي تماشاي جنگ گلادياتورها استفاده مي کرده است. البته اين دليل کافي براي اين نيست که بگوييم رومي ها از خواص لنزها اطلاعي داشته اند زيرا اين احتمال وجود دارد که نرو از زمرد بخاطر رنگ سبز آن که باعث کاهش نور خورشيد مي شود استفاده مي کرده است .
Plomy اصول کلي بزرگنمايي را شرح داده ولي لنزهايي که در آن موقع وجود داشته است براي بزرگنمايي مناسب نبوده است قديمي ترين لنز شناخته شده در خرابه هاي Nineveh باستاني کشف شده که از کريستالهاي سنگي جلا داده شده ساخته شده است و قطر آن يک و نيم اينچ مي باشد.
اريستوفان در کتاب ابرها از يک شيشه نام مي برد که براي ايجاد سوراخهايي در پوست خشک حيوانات بکار برده مي شده است و همچنين استفاده از شيشه هاي سوزان را براي پاک کردن نوشته از روي قرص موم ذکر مي کند. طبق اظهار Pliny پزشکان آنرا براي سوزاندن زخم ها استفاده مي کرده اند.
در حدود سال صدم بعد از ميلاد سنگ مخصوص مطالعه يا آنچه که ما آنرا به عنوان شيشه بزرگنمايي کننده مي شناسيم پديدار شد. اين وسيله در واقع قطعه اي از يک کره شيشه اي بود که در مقابل متن مورد مطالعه قرار داده مي شد تا حروف را بزرگ نمايد اين وسيله راهبان پير را قادر به مطالعه مي ساخت و احتمالا اين نخستين وسيله کمک بينايي بوده است.
ونيزيها ياد گرفتند که شيشه را براي ساختن اين وسيله توليد نمايند و بعدها نيز لنزهايي را که بجاي قرار گرفتن بر روي متن مورد مطالعه در يک فريم در مقابل چشم جاي مي گرفت.
بعضي وقتها گفته مي شود که چينيها عينک را دو هزار سال قبل ساخته اند ولي ظاهرا آنها تنها از اين وسيله براي مراقبت از چشم ها يشان در برابر نيروهاي شيطاني استفاده مي کرده اند.
در سال 1268 Roger Bacon فيلسوف انگليسي در کتاب Opus Majus نوشت :
اگر کسي حروف يا اشياء ريز را از طريق يک کريستال يا شيشه يا ماده شفاف ديگر نگاه کند و آن شئي شبيه قطعه تحتاني يک کره باشد در حاليکه طرف محدب آن بطرف چشم باشد او خواهد توانست حروف را بهتر ببيند و حروف بزرگتر بنظر خواهند آمد. بنابراين چنين وسيله اي ميتواند براي همه مفيد باشد و آنهايي که چشمانشان ضعيف تر است، خواهند توانست حروف را بهتر ببينند حتي اگر حروف خيلي کوچک باشند.
درسال 1289 در يک کتاب با عنوان Trait decon unit dela famille di popozo نوشته شده که من بقدري در اثر کهولت ناتوان شده ام که بدون وسيله اي که به نام عينک معروف است، نميتوانم بخوانم يا بنويسم . اين وسيله اخيرا برای افراد مسن که دچار ضعف بينايي هستند اختراع شده است . او اظهار ميدارد که بيست سالي بيش نيست که هنر عينک سازي که از مفيدترين هنرهاي روي زمين است کشف شده است. من خودم فردي را که عینک را براي نخستين بار ساخته ديده ام و با او صحبت کرده ام. نام نخستين ابداع کننده عينک نا شناس باقي مانده است .
نخستين تابلوي هنري شناخته که در آن عينک بکاررفته توسط Tomaso da modena در سال 1352 ترسيم شده است. او دو برادر را نشان ميدهد که در حال مطالعه هستنند و يکي از آنها يک شيشه بزرگ کننده را نگه داشته و ديگري عينکي بر روي بيني خود دارد. اگرچه Tomaso در اين کار پيشقدم شد ولي ساير نقاشان عينک را بر روي بيني همه افراد قرار ميدادند که احتمالا نشانه اي از دانش و خرد واحترام بود .
يکي از مهمترين پيشرفتهايي که در ساخت عينک در قرن شانزدهم بوجود آمد معرفي عدسيهاي مقعر براي اصلاح نزديک بيني بود. Pop leox که خودش نزديک بين بود از عينکهاي مقعر در هنگام شکار استفاده نمود و ادعا می کرد که اين عينک او را قادر ساخته تا از همراهانش بهترببینند.
نخستين عدسيهاي عينک از جنس کوارتز بودند زيرا شيشه هنوز ابداع نشده بود. عدسيها بر روي فريمهايي از جنس استخوان و فلز و حتي چرم سوار مي شدند . استفاده از عينک ازايتاليا به کشورهاي ديگر مانند فرانسه ، آلمان و اسپانيا نيز گسترش يافت. در انگلستان در سال 1629 يک شرکت عينک سازي تاسيس شد. در آرم آن سه عدد عينک ديده مي شد وشعار اين بود : امکاني جديد براي افراد مسن .
از لحظه اي که عينک اختراع شد مشکلي وجود داشت که تقريبا براي 350 سال حل نشده باقي ماند :"چگونگي قرار گرفتن عينک بر روي صورت" با تمام پيشرفتهايي که در طي سالها صورت گرفت، فریم عينک يکي از بهترين نمونه هاي ضعف مهندسي طراحي بود.
مرکز ثقل و مرکز چرخش خيلي از هم دور بودند وبنابراين امکان نگهداري عدسيها در جايگاه دلخواه وجود نداشت فريمها تا حد زيادي به بيني اتکا داشتند که از نظر اندازه شکل و سفتي در بين افراد مختلف متغير بود و همينطور به گوش که از نظر تقارن و شکل محافظ غضروفي آن ودر ميزان مويي که بين فريم و گوش وجود دارد متغير بود . براي اين عينک لازم بود که صفحه عدسيها عمود بر محور بينايي باشد. اگرچه که اين امر از نظر هندسي تنها براي يک جهت نگاه امکان پذير است( ودر ساير جهات نگاه تغييراتي در قدرت اسفروسيلندر روي مي دهد).
همچنين لازم است تا مرکز اپتيکي هر عدسي دقيقا در مرکز هر مردمک قرار داده شود و ظاهرا اين امر غير ممکن است زيرا چشم ها دائما حرکت مي کنند و انواع حرکات مختلف را نشان مي دهند . عينک سازان اسپانيايي در قرن هفدهم نوارهاي حريري را امتحان کردند که مي شد آنها را به فريم متصل نمود و سپس آنرا بدور گوش حلقه زد. ميسيونر هاي ايتاليايي واسپانيايي مدلهاي جديد عينک را به چين منتقل کردند. چيني ها قطعاتي از سراميک يا فلز را به جاي نوارهايي که بدور گوش حلقه مي شد، بکار بردند. اين ابداع بلافاصله در همه جا منتشر شد .
در سال 1752 James Ayscough در آخرين اختراع خودش عينکي با دسته هاي داراي لولاي دوگانه را تبليغ نمود. اين عينک بسرعت در همه جا انتشار يافت ودر نقاشي ها ،کتب و کاريکاتور هاي اين دوره بوفور يافت مي شود .عدسيها از شيشه رنگي و يا شيشه ساده ساخته مي شدند.
Ayscough احساس نمود که شيشه سفيد اثرات خوبي بر روي چشم ندارد وبه همين دليل شيشه هاي آبي و سبز را توصيه نمود .مردان وزنان اروپايي بويژه فرانسويها در مورد استفاده از عينک خيلي خويشتن داري بخرج مي دادند اشراف پاريس تنها عينک را در پنهان استفاده مي کردند مردم انگلستان و فرانسه از عينک هاي که براحتي پنهان مي شد استفاده مي کردند اما در اسپانيا عينک در ميان همه اقشار رايج بود زيرا مردم فکر مي کردند که عينک باعث مي شود آنها مهمتر وبا وقارتر بنظر آيند.
آمريکاييهاي استعمار گري که مسن و يا دوربين بودند، عينک را از اروپا وارد نمودند. عينک اساسا مخصوص استعمارگران باسواد و صاحب نفوذي بود که نياز به يک وسيله با ارزش و گرانبها داشتند. در اوايل سده هجدهم قيمت عينک در حدود 200 دلار بود.
بنيامين فرانکلين در سال 1780عينک هاي دو کانوني را ابداع نمود او بعدها نوشت : من دو عدد عينک قديمي داشتم که يکي را براي مطالعه و ديگري را براي ديدن مناظر دور بکار مي بردم. وقتي که در يافتم که اين تغيير عينک ها برايم مشکل آفرين است، شيشه هاي هر دو عينک را نصف کردم و نيمي از هر کدام را در يک فريم جاي دادم. به اين ترتيب من هميشه از يک عينک استفاده مي کنم وتنها کافيست که چشمانم را بالا يا پايين ببرم تا بتوانم هم دور و هم نزديک را ببينم . عدسيهاي عينک دو ديد در نيمه نخست قرن نوزدهم پيشرفت کمي پيدا کردند. واژه دو کانوني و سه کانوني توسط اسحاق هاوکینز Isaac Hawkins که عينک هاي سه کانوني را در 1827 معرفي نمود ابداع شدبين سالهاي1781 و 1789 عينکهاي نقره اي با دسته هاي لغزنده در فرانسه ساخته شد ولي گسترش عمومي آن تا قرن نوزدهم طول کشيد .
عينک هاي پنسي يا Pince-nez glasses در دهه 1840 پا به عرصه ظهور گذاشتند اما در نيمه دوم قرن نوزدهم تحول عمده اي در رواج اين عينک ها در ميان مردان و زنان بوجود آمد. در قرن نوزدهم مسئوليت انتخاب لنز صحيح برعهده مشتري بود. حتي وقتي که از عينک ساز خواسته مي شد که لنز صحيح را براي آنها انتخاب نمايد، او اين کار را بصورت تصادفي و اتفاقي انجام مي داد. در شروع قرن بيستم دکتر Norburne Jenkins در ژورنال اپتيک نوشت : استفاده از عينک در خارج از خانه يک ضرورت است. عينک براي خانمها چندان جذاب نيست. در واقع بيشتر مردم آنرا تحمل مي کنند، زيرا به آنها گفته مي شود که استفاده تمام وقت از آن تنها راه جلوگيري از بروز مشکلات جدي براي چشم است .
عليرغم اين نوع اظهار نظر ها انواع متعددي از عينک و لوازم اپتيکي در دسترس بودند و در محلهاي عمومي مورد استفاده قرار مي گرفتند. عينک هاي داراي شيشه هاي گرد بزرگ و با فريم هايي از لاک لاک پشت در سال 1914 رايج گشتند .
اکنون زماني فرا رسيده بود که انسان بجاي اينکه از داشتن عينک خجالت زده باشد واقعا از داشتن آن احساس غرور کند. عينک هاي بزرگ مدور و عينک هاي پنسي در قرن بيستم نيز مورد استفاده قرار گرفتند. در دهه سي تاکيد زيادي برروي مدل عينک مي شد وانواع مختلفي از فريم هاي عينک در دسترس بودند.
Monocle که در ابتدا eye ring ناميده مي شد، در سال 1800 در انگلستان معرفي شد . يک جوان اتريشي به نام Jf.Voigtlander که اپتيک را درلندن فرا گرفته بود ايده Monocle را با خود به آلمان برد. او در سال 1814 شروع به ساخت Monocle در وين نمود و آنرا پخش کرد. نخستين استفاده کنندگان از مردان طبقات بالا جامعه بودند. بعد از جنگ جهاني اول از اعتبار آن کاسته شد که البته بي ارتباط با ارتش آلمان نبود . loregnete دو عدسي در يک فريم بود که استفاده کننده آنرا با يک دسته طرفي نگه مي داشت. يکي ديگر از ابداعات قرن هجدهم که توسط يک انگليسي به نام Adams ساخته شد، فريم ودسته اغلب بطرز هنرمندانه اي تزئين مي شد. زيرا توسط خانمها مورد استفاده قرار مي گرفت و بيشتر به عنوان يک وسيله تزئيني مورد استفاده قرار مي گرفت تا يک وسيله کمک بينايي و تا پايان قرن نوزدهم همچنان رايج بود.
از قرن چهاردهم به بعد نقاشان چهره هايي از St. lucy را رسم کرده اند که اغلب عينک مخصوص خودش را با خود دارد . روزنتال Rosenthal در 1938 نوشت که عينک هاي پنسي هنوز توسط پيرزنان و پيرمردان مورد استفاده قرار مي گيرد و توسط عده کمي در ايالات متحده بکار برده مي شود در دهه سي استفاده از عينک هاي افتابي بسيار فراگير شد.